برای تو میمیرم تو وانمود کن تب کردی همین برایم کافیست. | ||
هنوز هم صدای مهربانت در گوشم میپیچد هنوز هم رنگ نگاه گرم و دوست داشتنیت هستی ام را به باد میدهد کاش میتوانستم جادوی ان نگاه سیاهت را از یاد ببرم کاش گرمی دستانت را فراموش کنم هنوز هم هرتپش قلبم نام تورا فریاد میزند چشمهایم فقط چشمهای تورا میجوید و دستانم دست های تورا.. چه کرده ای با من که اینگونه با دیدن رد پای خاطراتت حال و اینده را به دست فراموشی میسپارم و فقط درگذشته سیر میکنم؟ قسم میخورم... قسم میخورم هیچکس اینگونه زندگی ام را به اتش نکشیده بود ولی حتی این سوختن را هم دوست دارم چون یادگاری از توست...
[ شنبه 91/4/31 ] [ 11:54 عصر ] [ پریسا ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |