سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای تو میمیرم تو وانمود کن تب کردی همین برایم کافیست.
 
قالب وبلاگ

گاهی دلم باران می خواهد
دلم می خواهد باران ببارد تا زیر باران قدم بزنم
از هوای بارانی لذت ببرم و تا دلم می خواهد گریه کنم
باران ببارد تا کسی اشکهای سرریز شده از چشمان مرا نبیند
گاهی مرد بودن سخت تر از سنگ زیر آسیاب بودن است
کاش کودک بودم تا برای ابراز احساسات تلخ و شیرین زندگی
مجبور به نقاب گذاشتن بر چهره خود نمی شدم
این هوای صاف این روزها هم گاهی مزاحم است


[ پنج شنبه 91/4/15 ] [ 1:12 صبح ] [ پریسا ] [ نظرات () ]

تو که گمان می کردم ساده ای و سادگی ام را باور داری

افسوس رفتی … ساده ، ساده مثل دلتنگی های من و حتی ساده مثل سادگی هایم !
من ماندم و یک عمر خاطره و حتی باور نکردم این بریدن را

کاش کمی از آنچه که در باورم بودی ، در باورت خانه داشتم !

کاش می فهمیدی صداقتی را که در حرفم بود و در نگاهت نبود

کاش می فهمیدی صداقتی را که در حرفم بود و در نگاهت نبود

کاش می فهمیدی بی تو صدا تاب نمی آورد …

رفتی و گریه هایم را ندیدی و حتی نفهمیدی من تنها کسی بودم که ….

قصه به پایان رسید و من هنوز در این خیالم که چرا به تو دل بستم؟!!

و چرا تو به این سادگی از من دل بریدی ؟!!


[ پنج شنبه 91/4/15 ] [ 1:7 صبح ] [ پریسا ] [ نظرات () ]

 

امشب دلم گرفته است
می خواهم از گرفته های دلم برایت
بگویم
از ابرهای تیره ای که با نسیم خیانت به آسمان دلم
آوردی
می خواهم گریه کنم اما نمی توانم  …
می
خواهم تو را به یاد بیاورم
و با نگاه چشمان تو تا به صبح مژه بر هم
نزنم
اما افسوس … گذشت دقایق چهره ات را از یاد من برده
اند ! …
می خواهم اولین ساعتی که نگاهم کردی رو
به یاد بیاورماما افسوس
آخرین نگاه تلخ و سرد تو
نمی گذارد ! …
می خواهم اولین دقایق با تو بودن
را
به یاد بیاورم … اما افسوس
می خواهم از
گرفته های دلم برایت بگویم
اما نه! دلم نمی آید


[ سه شنبه 91/4/13 ] [ 8:43 عصر ] [ پریسا ] [ نظرات () ]

عشقه من لحظه ی اغاز من

بیا باز بشو هم اواز من

ببین عشقه من توی سینم نفس نیس

نفس من باش نفسم نیاز من

صدا کن منو باز بی بهونه

منو نگاه کن دوباره عاشقونه

بیا که امشب برامون فرصتی نیس

بیا با هم باز پربکشیم شبونه

سهراب پاکزاد

 

 

 


[ دوشنبه 91/4/12 ] [ 12:52 صبح ] [ پریسا ] [ نظرات () ]

 

تنها

غمگین

نشسته با ماه در خلوت سکوت شبانگاه

اشکی به رخم دوید ناگاه

روی تو شکفت در سر اشکم

دیدم که هنوز عاشقم ....آه

 فریدون مشیری


[ یکشنبه 91/4/11 ] [ 4:14 عصر ] [ پریسا ] [ نظرات () ]

 

میخام از یکی از دوستام اینجا تشکر کنم

اگه اون الان تو زندگیم نبود

اگه بی اندازه بهم محبت نمیکرد

شاید الان واقعا به تمام معنا ته خط بودم

مرسی که هستی...

ببخش اگه خیلی وقتا

خیلی جاها

بد قولی میکنم

میدونم که توی شرایط من بودیو درکم میکنی


[ یکشنبه 91/4/11 ] [ 4:11 عصر ] [ پریسا ] [ نظرات () ]

خیلی حرفا فقط به زبون اسونه ولی وقتی توو عمل میخای ثابت کنی میبینی نخیر اصلا شدنی نیست

 روزی 100 بار هرروز که از خواب بلند میشم هی به خودم میگم امروز یه روز جدیده

 یه روز خیلی متفاوته

 واااای من چقد خوشحالم همه چی اروومه

 ولی توی درونت چی؟؟؟؟؟

خوشحالی؟؟؟

اروومی؟؟؟


[ یکشنبه 91/4/11 ] [ 4:7 عصر ] [ پریسا ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

درد دارد..... وقتی که چیزی را کسر میکنی که با تمام وجودت جمع زده ای...
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 39713